فیلم و آموزش صوتی علوم و فنون مبحث ناهمسان(سماعی) (ورود)
در فیلم علوم و فنوندرباره این دوره
این دوره شامل:
1.تدریس کامل مبحث ناهمسان (سماعی)به صورت فایل صوتی
2. فیلم حل تست
3- جزوه
نظرات (0)
🩵 هر روز تمرین یک وویس - یک وزن
💜 ۳ بار گوش کردنِ ضرب وزن و تکرار با اون - ۸/۹ بار گوش کردن و تکرار همزمانِ وویس هر وزن همراه بلند خوندن شعر و وزن
روز اول مفاعیلن
روز دوم فاعلاتن
روز سوم مستفعلن و...
💛 تمرینِ ۸/۹ بار، در ساعتهای مختلف روز ( نه پشت هم)
💚 زمان بده به خودت برای یادگیری
تمرین دوم ناهمسان
📍🎶 مفعول مفاعلن مفاعیلن
یا
مستفعل فاعلات مستفعل:
دیدی که وفا به جا نیاوردی
رفتی و خلاف دوستی کردی
بیچارگیم به چیز نگرفتی
درماندگیم به هیچ نشمردی
من با همه جوری از تو خشنودم
تو بی گنهی ز من بیازردی
خود کردن و جرم دوستان دیدن
رسمیست که در جهان تو آوردی
📍🎶 مفعول فاعلات مفاعیلن
یا
مستفعلن مفاعل مستفعل:
لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست
لختی بخند، خنده ی گل زیباست
پیشانی ات تنفس یک صبح است
صبحی که انتهای شب یلداست
در چشمت از حضور کبوترها
هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست
رنگین کمان عشق اهورایی
از پشت شیشه ی دل تو پیداست
📍🎶 فعلاتن (فاعلاتن) مفاعلن فعلن:
دردِ عشقی کشیدهام که مَپُرس
زهرِ هجری چشیدهام که مَپُرس
گشتهام در جهان و آخرِ کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
آن چنان در هوایِ خاکِ دَرَش
میرود آبِ دیدهام که مپرس
من به گوشِ خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس
📍🎶 مفعول مفاعلن فعولن
یا
مستفعل فاعلات مستف:
یارم چو قدح به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد
هر کس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟
در بحرْ فِتادهام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد
در پاشْ فِتادهام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟
⭕️تمرین و مرور
وزن ابیات زیر را با ضرب زدن مشخص کنید:
📍راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
📍 بهر کنارش همی کنار گشایم
هیچ کس آن بحر را ندید کناری
📍 قرار دولت او خواه و از قرار مپرس
که نیست از رخ او در دلم قرار قرار
📍 تبها کشم از هجر تو شبهای جدایی
تبها شودم بسته چو لبها بگشایی
📍 ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
به زیر زلف تو هر موی مَسکنی است مرا
📍 گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
با طینت اصلی چه کنَد بد گهر افتاد
📍 درماندهایم با دل غمخواره مِی کجاست؟
در آتشیم با جگر تشنه آب کو؟
📍 آنچه تو کردی بتا نه شرط وفا بود
غایت بیداد بود و عین جفا بود
📍🎶 مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
یا
مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل:
خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم
آخِر سؤال کن که گدا را چه حاجت است
اربابِ حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است
📍🎶 مفتعلن فاعلات مفتعلن فع:
روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد
پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد
گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم
خوشتر از این گوشه، پادشاه ندارد
تا چه کُنَد با رخِ تو دودِ دلِ من
آینه دانی که تابِ آه ندارد
شوخیِ نرگس نگر که پیشِ تو بشکفت
چشمْ دریده، ادب نگاه ندارد
📍🎶 مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن:
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من، خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال، هان که از این پرده کار ما به نواست
📍🎶 مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
یا
مستفعل مستفعل مستفعل مستف:
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماهِ رخِ دوست تمام است
در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قولِ نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعلِ لب و گردش جام است
